کد مطلب:314666 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

سنگ آسمانی
خبر «غدیر» در تمام مجامع و نواحی منتشر گردید و سخن روز مردم شد، از آن به بعد حضرت علی (علیه السلام) به عنوان امیرالمؤمنین شناخته می شد و با این لقب او را صدا می زدند.

مردی خشن به نام نعمان به حارث فهری - كه یكی از دشمنان حضرت علی و



[ صفحه 110]



اهل بیت بود - وقتی شنید پیامبر اسلام علی (علیه السلام) را خلیفه خودش قرار داده، تمایل شیطانی در او طغیان كرد، گوئی كینه او را پاره می كرد و شرارت او را بر آن می داشت كه نزد پیامبر اكرم بیاید و از این گام مبارك انتقاد نماید!

بیچاره نادان نمی دانست كه گامها و كارهای پیامبر اكرم (صلی الله علیه و سلم) تمام از جانب خدا است، گوئی فراموش كرده یا تجاهل نموده بود كه پیامبر در برابر فرمان خدا هیچ گونه اظهار نظر و اجتهادی نمی كند. آری، پیامبر در وادی «أبطح» مشغول خواندن نماز بود كه این مرد سركش وارد شد و شتر خود را نزدیك درب مسجد بست و با یك دنیا تكبر و كینه وارد شد و در برابر پیامبر ایستاد و با لهجه ای وحشیانه صدا زد: محمد!

پیامبر اكرم سرش را بلند كرد. آیا این وحشی كه پیامبر خدا را به اسم صدا می زند كیست؟ مگر خداوند مسلمانان را نهی نكرده از اینكه پیامبر را به اسم شخصی صدا بزنند؟!

مگر خدا نفرموده: «لاتجعلوا دعاء الرسول بینكم كدعاء بعضكم بعضا» (سوره نور / آیه 63) خطاب كردن پیامبر را میان خودتان مانند خطاب كردن همدیگر قرار ندهید. مگر خدا نفرموده: «و لكن رسول الله و خاتم النبیین» (سوره احزاب / آیه 40) او فرستاده خدا و خاتم پیامبران است؟!

پیامبر اكرم دید این مرد عرب از كسانی است كه هنوز آداب اسلامی را نپذیرفته و به تمدن ایمان گرایش نیافته، لذا بدون آنكه به او پاسخ بگوید گوش به سخنان اعرابی فرا داشت.

«محمد (صلی الله علیه و سلم)... به ما فرمان دادی كه گواهی دهیم خدائی جز خدای یكتا نیست ما پذیرفتیم. دستور دادی كه شهادت به رسالت تو بدهیم، با



[ صفحه 111]



وجود اینكه در دل ما تردیدی بود قبول كردیم. ما را به نماز و روزه و زكات و حج فرمان دادی پذیرفتیم. به اینها راضی نشدی و اكتفا نكردی تا اینكه بازوی پسر عمویت را گرفتی و او را بر ما برتری دادی و گفتی: هر كس من مولای او هستم علی مولای اوست؟ آیا این كار را از پیش خودت كردی یا به فرمان خدا بوده؟!»

شگفتا از این گستاخی و خودپسندی!

عجبا از این بی شرمی! آیا این است طرز سؤال از خاتم انبیاء؟!

ولی پیامبر (صلی الله علیه و آله) نگاهی به او كرد و با زبان بردباری و اخلاق و منطق حكمت و رحمت فرمود: «ای مرد، قسم به خدائی كه جز او خدائی نیست این كاری است كه به فرمان خدا بوده»

اینك تكلیف اعرابی چیست؟ آیا نباید تسلیم شود و اطاعت نماید؟ آیا لازم نیست از پیامبر اكرم پیروی كند و راضی شود؟

اما اعرابی چنین نكرد، او در حالی كه پشت كرده و به سوی مركبش می رفت گفت: «خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق است، از آسمان بر ما سنگ ببار یا عذاب دردناكی بر ما فرود آور».

هنوز دعای مردك تمام نشده بود كه خداوند سنگ كوچكی از آسمان بر سرش فرود آورد كه از ما تحت او خارج گردید و نقش بر زمین شد. از آن سو آیات زیر بر پیامبر نازل گردید:

«سأل سائل بعذاب واقع - للكافرین لیس له دافع - من الله ذی المعارج» (سوره معارج / آیه 3 - 1.) سئوال كننده ای، عذابی را كه از طرف خدا به كافران می رسد و بازدارنده ای ندارد، درخواست كرد.

این آیه صاعقه ای بود بر سر دشمنان، و فریادی در گوشهای گردنكشان كه



[ صفحه 112]



مخالفان امیرالمؤمنین و واقعه غدیر را به خشم خدا و پیامبر و به سرنوشت سیاه و آخرت تاریك و عذاب دردناك اخطار داد.

خواننده محترم: مدارك و كتابهائی كه این حادثه و سبب نزول آیه «سأل سائل» را نقل كرده اند فراوان است كه من به برخی از آنها اشاره می كنم تا بدانید كه خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) پیش از آنكه روی زمین مطرح شده است و محققا خدا كسانی را كه علی (علیه السلام) را یاری می كنند نصرت می بخشد و كسانی كه دست از یاری او بر می دارند خدا آنان را یاری نمی كند:

1 - تفسیر قرطبی در تفسیر مورد بحث.

2 - تفسیر غریب القرآن هروی، در تفسیر همین آیه.

3 - تفسیر ابی السعود، ج 8 ص 292.

4 - تفسیر السراج المنیر تألیف شرینی شافعی: ج 2 ص 364.

5 - تفسیر المنار: در تفسیر آیه مزبور.

6 - تفسیر المیزان تألیف علامه طباطبایی در تفسیر آیه مزبور.

7 - تفسیر مجمع البیان در تفسیر آیه مزبور.

8 - تفسیر صافی در ذیل آیه مزبور.

9 - تذكره ی سبط ابن جوزی حنفی: ص 30 و 31.

10 - فرائد السمطین تألیف شیخ الاسلام حموینی: ج 1 ص 82 و 83 چاپ بیروت 1400 هجری.

11 - الفصول المهمة تألیف ابن صباغ مالكی ص 26.

12 - فیض الغدیر شرح الجامع الصغیر: ج 6 ص 218.

13 - سیره حلبی: ج 3 ص 302.



[ صفحه 113]



14 - شرح الجامع الصغیر تألیف سیوطی شافعی: ج 2 ص 387.

15 - نور الابصار شبلنجی شافعی: ص 78.

اینها پانزده مدرك از صدها مداركی بودند كه ماجرای نزول عذاب در این حادثه را مطرح كرده اند و این برای كسی كه بخواهد در مورد این مسئله روشن شود كافی خواهد بود.